loading...
عاقبت عاشقي
رضا طهان بازدید : 29 جمعه 05 اسفند 1390 نظرات (0)

وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست
نگفتم عزیزم این کار را نکن
نگفتم برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده
وقتی پرسید دوستش دارم یا نه
رویم را برگرداندم
حالا او رفته و من
تمام چیزهایی را که نگفتم می شنوم

نگفتم عزیزم متاسفم
چون من هم مقصر بودم
نگفتم اختلاف ها را کنار بگذاریم
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است
گفتم اگر راهت را انتخاب کرده ای
من آن را سد نخواهم کرد
حالا او رفته
حالا او رفته و من
تمام چیزهایی را که نگفتم می شنوم
او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم
نگفتم اگر تو نباشی
زندگی ام بی معنی خواهد بود.
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد.
اما حالا تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم
نگفتم بارانی ات را درآر
قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم
نگفتم جاده بیرون خانه
طولانی و خلوت و بی انتهاست
گفتم خدانگهدار موفق باشی 
خدا به همراهت او رفت
و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم زندگی کنم.

برچسب ها ناگفته ها ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 20
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 8
  • بازدید سال : 11
  • بازدید کلی : 844